دیوان فارسی صافی تبریزی
اشعار نویافته
تحقیق و تالیف: اصغر فردی
ناشر: نشر ایز
چاپ اول 1394
314 صفخه
شابک: 6-0-96223-600-978
نمونه ای از شعرهای این کتاب
مغبون
غائب از دیده شدی، دیده چو جیحون گردید
دامن از اشگ به هجران تو گلگون گردید
در سر کوی تو جان و دل خود هر که نباخت
سود و سرمایه ز کف داده و مغبون گردید
نیک دانی که چه ها بر سرم آمد بی تو
گفتنی نیست که خون گشته دلم چون گردید
ساعتی یاد تو نگذاشت به یک حال مداوم
لحظه در لحظه مرا حال دگرگون گردید
برج میزان محن بی تو چنان ثقلت یافت
روز در روز ملال دلم افزون گردید
طبقی از گل وصل تو به سر بود مرا
صرصر هجر ورزید و همه وارون گردید
زنده ماندن به فراق رخت امید نبود
این یقین مرحمت داور بی چون گردید
تا شد از روی تو محروم بتا «صافی» عشق
غم لیلی به دل افکنده چو مجنون گردید