عشق سال های وبا
عشق سال های وبا
نویسنده: گابریل گارسیا مارکز
مترجم: پردیس فتحی
ناشر: راه معاصر
456 صفحه
شابک: 978-600-6585-79-6
ناشر دربارهی کتاب آورده است: «کتاب حلقهای است، یک حلقه ماجرا را که میخوانی، حلقه باز میشود و با ماجرایی بزرگتر، تکان دهندهتر، زیباتر و غمگینتر رو در رو میشوی. شخصیتهای اصلی رمان هر کدام داستان خود را تعریف میکنند و در کنار داستان خویش با داستان شخصیت دیگر داستان رو در رو میشویم، شخصیت دیگر راوی میشود و داستان پیش میرود تا همه چیز شکل بگیرد: داستانی از اواخر قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم. از گذشته تا گذشته: همه چیز در هم محو میشود و سرانجام دو عاشق به هم میرسند، بعد از پنجاه و سه سال و هفت ماه و یازده روز و شب به هم میرسند که در یک کشتی، روی رودخانه، با هم، برای هم باشند و عشق بورزند و دیگر هیچ چیزی مهم نباشد: تا آخر عمر مهم نباشد.» در بخشی از داستان میخوانیم: «فلورنتینو آریثا، پس از آن که فرمینا داثا عشقش را رد کرده بود، حتی برای یک لحظه هم از فکر او بیرون نرفته بود. مرد به رغم چندین عشق طولانی و پر مخمصه، یکبند فقط به او فکر کرده بود و پنجاه و یک سال و نه ماه و چهار روز سپری شده بود. لزومی نداشت تا مثل زندانیها روی دیوار سلول هر روز خط بکشد تا زمان را به خاطر داشته باشد و قاطی نکند؛ به هر حال هر روز مسئلهای پیش میآمد و او را به یادش میآورد. تنها با مادرش ترانزیتو آریثا، در قسمتی از یک خانه اجارهای در خیابان پنجرهها زندگی میکرد. مادرش از دوران جوانی در همان خیابان یک مغازه خرازی داشت و در ضمن پیراهنهای پاره و پارچههای کهنه تکه پاره را هم به عنوان باند زخم بندی میفروخت تا برای بستن زخم سربازانی که در جنگ مجروح شده بودند، به کار روند…»